تلفیق شانس زیاد و استراتژی زیاد در بازی «ریسک»

ریسک رو احتمالاً بردگیم بازی نیست که نشناسه. گرچه «جنگ» که یکی از عناصر اصلی و جذاب این بازیه؛ که براساس تاس‌ ریختن و شانسه. ولی آرایش و جابه‌جایی نیروها کاملاً بر پایهٔ استراتژیه؛ و اگه استراتژی مناسبی به کار نبندید، باید خیلی خوش‌شانس باشید تا بتونید بازی رو ببرید.
این شانسِ توی جنگ هم به‌ نظرم خیلی اذیت‌کننده نیست؛ چون یه‌ جورایی با بُن‌مایهٔ (تِمِ) ریسک جوره. مثلاً شما فرض کن با هفت یا هشت نیرو (تو جنگ‌های مختلف) به دو نیرویِ دشمن حمله می‌کنید و هر بار از این دو‌ نیرو شکست می‌خورید. خب، این خیلی بدشانسیه دیگه! ولی یه‌جورایی می‌شه تو‌ واقعیت هم اتفاق بیفته؛ کمااینکه افتاده.
«مثل سوم شهریور سال هزار و سیصد و بیست که (در جریان جنگ جهانی دوم) ارتش بریتانیا و ارتش شوروی به ایران حمله کردند. علیرغم دستور رضاخان مبنی بر درگیرنشدن ارتش ایران با ارتش بریتانیا و شوروی، سه سرباز غیور ایرانی (از دیار تبریز) در مقابل ارتش شوروی که از جلفا به ایران حمله‌ور شده بودن، ایستادگی کردن و سه‌نفره به‌مدت چهل و هشت ساعت پل جلفا رو نگه داشتن و مانع پیشروی ارتش سرخ شوروی شدن.»
پس تو واقعیت هم همچین چیزی امکان داره.
فقط تنها شانسی که خیلی اذیت‌کننده‌س و خیلی هم توی جریان ریسک تأثیر گذاره، پخش‌شدن شانسیِ نیروها توی اول بازی، توسط کارت‌هاست که خیلی می‌تونه تو جریان بازی و قوت‌ وضعف نیروهای هرکدوم از بازیکنا تأثیرگذار باشه.
به‌نظرم اسم بازیِ ریسک هم، از همین قسمت جنگِ بازی گرفته شده. چون شما توی نوبتتون می‌تونید هر تعداد دفعه که بخواید بجنگید (البته تا جایی که نیرو داشته باشید و شرایط بازی برقرار باشه). اینکه آدم ریسک کنه و مثلاً دو تا منطقه رو که گرفت، بازم بخواد مناطق دیگه رو بگیره.
در کل، بازی هیجان‌انگیز و جالبیه.
error: Right Click and Text Selection Is Disabled